سال اول یا دوم دبیرستان یه معلم دینی داشتیم که خیلی سعی میکرد غیر از موضوعات درسی، مطالب دیگه رو که فکر میکرد تو زندگی به دردمون میخوره رو بهمون یاد بده یکی از اون مطالب عادت ماهیانه خانم ها بود و توضیح داد که خانم ها تو این روزها بخاطر تغییرات هورمونی، اعصاب ندارن ولی بهمون نگفت که هر جایی نباید در مورد این موضوع صحبت کنیم یکی از همکلاسی های ما تو خونه ش دعواش میشه، و بر میگرده بهش میگه مگه ی؟ خواهره هم متوجه میشه که این اطلاعات رو معلممون بهش داده و پا میشه میاد مدرسه با معلممون دعوا میکنه  
فکر میکنم کلاس دوم راهنمایی بودیم که یه روز سر کلاس علوم خیلی سر و صدا میکردیم معلممون که دیگه اعصاب براش نمونده بود، بهمون گفت که اگه تا آخر زنگ ساکت باشیم، جلسه بعد یه موضوعی رو در مورد دخترا بهمون میگه که به درس علوم هم ربط داره ما هم که ندید بدید، آب از لب و لوچمون راه افتاد و ساکت موندیم تا به مراد دل برسیم تاهفته ی بعد تو کف بودیم که چی میخواد بگه جلسه  بعد همین که معلم اومد سر کلاس همه با اشتیاق منتطر بودیم که اون موضوع رو بگه اولش که یادش نبود بعد که یادش انداختیم، گفت وقتی دخترا به ناخنشون لاک میزنن، لاک در اثر تبخیر خشک میشه معلم عوضی درست، میگفت ولی ما توقع بیجا داشتیم
آخرین جستجو ها